«me too» یا «من هم» نام جنبشی در شبکههای اجتماعی است، در این جنبش افرادی که مورد تعرض یا تجاوز جنسی قرار گرفتند با هشتگهای من هم و me too روایت خود را تعریف میکنند تا با یکدیگر همدلی داشته باشند و سایرین را نسبت به این اقدامات آگاه کنند.
در یک ماه گذشته این جنش حواشی زیادی در میان کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی داشته و حتی چندین ادعای تعرض جنسی علیه سلبریتیهای ایرانی مطرح شد که یکی از این افراد اتهامات خود را پذیرفت و از طرفی هم یکی از بازیگران زن ایرانی با انتشار عکسی از دهه سوم زندگی خود و استفاده از این هشتگ در صفحه اینستاگرام خود، اعلام کرد که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است.
واکنشهای متفاوتی نسبت به این جنبش در میان ایرانیان وجود دارد، موافقان این جنبش افرادی هستند که اعتقاد دارند از این طریق میتوان افراد را نسبت به حقوق جنسی خود آگاه کرد اما مخالفان این اقدام را بیفایده و در مواردی کینهتوزانه میدانند.
دکتر مریمالسادات حسینیفر، استادیار دانشگاه و عضو هیئت مدیره گروه جامعه شناسی تفسیری انجمن جامعه شناسی ایران، «me too» را یک جنبش اجتماعی عام میداند که افراد از تمام اقشار جامعه بدون محدودیت سنی، جنسی و محل زندگی میتوانند با این جنبش همراه شوند.
حسینیفر هدف این جنبش را در ابتدا دفاع از افرادی میداند که مورد سوءاستفاده جنسی بودند و توضیح میدهد: در این جنبش که اعضای آن بیشتر با هشتگ در شبکههای اجتماعی فعال هستند، تلاش میشود از طریق ایجاد همدلی به افرادی که مورد سوءاستفاده و تعرض جنسی قرار گرفتند و احساسات ناشی از آن را تجربه کردند، قدرت بخشد.
وی با بیان اینکه احساسات منفی ناشی از تعرض در این افراد باعث ضعف آنها میشود، ادامه میدهد: قربانیان این مسئله به علت نوع جامعه و ساختار مردسالارانهای که در آن زندگی میکنند، احساس مقصر بودن، گناهکاری یا ترس از آبرو و مجازات عرفی مانند خانهنشینی و محدودیت که جامعه برای آنها تجویز میکند، این واقعه را تعریف نمیکنند، گزارش نمی دهند و احساسات بد خود را مخفی میکنند.
این استادیار دانشگاه اعتقاد دارد: این جنبش به زنانی که مورد تعرض جنسی قرار گرفتند و احساس بدی دارند، کمک میکند تا قدرتشان را برگردانند و بدانند آنها مقصر و گناهکار نیستند و به بقیه افراد نیز یادآوری میکند که در برابر چه خواستهها و رفتارهای جنسی، حق نه گفتن دارند و هر کنش جنسی مخالف نظر آنها تعرض جنسی محسوب خواهد شد. بنابراین جنبش me too برای جنگ، رفتار تلافی جویانه و یا خصومت شخصی با مردان نیست بلکه برای ایستادگی در برابر تعرض جنسی با آگاهسازی و همدلی است و حتی اگر در بین این جنبش افرادی باشند که به دنبال تسویه حساب شخصی باشند و بخواهند فردی را سرکوب کنند، کنش آنها ذیل جنبش محو میشود و خللی در کار جنبش ایجاد نمیکند، چراکه هدف جنبش مسائل شخصی نیست.
وی در رابطه با افرادی که پس از گذشت چند دهه روایت آزاد خود را منتشر میکنند، میگوید: زنانی که در دهههای گذشته چنین تجربیاتی داشتند و امروز آن را مطرح میکنند، افرادی هستند که در ساخت اجتماعی مردسالار زندگی میکردند و نسبت به این جریانات آگاهی نداشتند چراکه در ساخت مردسالار اگر زن مورد تعرض یا تجاوز جنسی قرار میگرفت، خودش مقصر شناخته می شده، تعریفی از تجاوز وجود نداشت.
حسینی فر ادامه می دهد: اکنون نیز افرادی در مناطق کمتر توسعه یافته هستند که نسبت به این مسائل آگاهی ندارند و نمیدانند چه رفتار یا حرفی تعرض است چراکه از کودکی این رفتار توسط نزدیکان آنها صورت گرفته اما امروز سکوتشان را شکستند و اگر هدف آنها بحث آگاه سازی و همدلی باشد، پیوستن افرادی با روایات دهههای قبل در این جنبش اشکالی ایجاد نمی کند.
وی این جنبش را در آگاه سازی نسل جوان نسبت به دانستن حقوق جنسی خود موثر میداند و تاکید میکند: نسل جوان با این آگاهی میتوانند زندگی بهتری نسبت به دهههای قبل داشته باشند و تجربیاتی که زنان در ساختار مردسالار داشتند را کمتر تجربه کنند و مردهایی هم که به این جنبش میپیوندند به سلامت اجتماعی کمک میکنند چراکه به علت ناآگاهی زنان از حقوقشان و اینکه مردان بعضی «نه» ها را جدی نمیگیرند، زنان هم تصور میکنند حق نه گفتن را ندارند اما این جنبش به قدرت نه گفتن و نه شنیدن در هر دو جنس کمک میکند.
این جامعهشناس در رابطه با معنای تعرض جنسی توضیح میدهد: از منظر جامعه شناسی زنان، تعرض جنسی هر نوع آزار و خشونتی است که موضوع آن، جنسی است و خوشایند فرد دریافت کننده نیست که میتواند به صورت کلامی، روانی یا جسمی باشد و در خانه، محل کار یا هر مکان دیگری رخ بدهد اما برخی افراد متاسفانه تصور میکنند که تعرض جنسی همان تجاوز است اما تعرض جنسی میتواند ارسال یک پیام با محتوای جنسی برای فردی باشد که تمایلی به دریافت پیام ندارد و آزار میبیند، باشد.
«حدیث» دختری از تبار عشایر است که در کودکی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته و سکوت کرده بود چراکه نگران آبرویش بوده اما الان با پیوستن به این جنبش روایت خود را تعریف کردهاست.
او میگوید: آن سالها در دهه ۸۰ تانکر آب و وسیلهای نبود تا با آن، آب مورد نیازمان را تامین کنیم بنابراین با الاغ و مشک میرفتیم و از چشمه، آب میآوردیم. ۹ ساله بودم که با پسر عموی ۱۴ سالهام به دریاچه رفتیم تا آب بیاوریم، چون خشکسالی باعث شده بود بیشتر چشمههای منطقه ما آب نداشته باشند. در مسیر برگشت به من گفت یک پل اینجا وجود دارد که خیلی زیباست و با حیله من را گول زد که برویم زیر پل و آن را ببینم، وقتی به زیر پل رفتیم اندامهای من را لمس کرد و به من نزدیک شد. از ترس تا میتوانستم جیغ زدم اما او تهدیدم میکرد که «گریه نکن، اگه گریه کنی به همه میگم.»
حدیث ادامه میدهد: پسر عمویم به حریم من تجاوز کرده بود اما باز او بود که تهدید به بیآبرو کردن میکرد! وقتی برگشتیم مادرم از چهرهام متوجه شد گریه کردم بنابراین دست و پا شکسته توضیح دادم. مادرم گفت «به هیچکس نگو آبروت میره!»
او در رابطه با علت اینکه چرا تاکنون سکوت کرده اما اکنون همراه با این جنبش شده، توضیح میدهد: بین جامعه سنتی عشایری اگه من میگفتم چنین اتفاقی برایم افتاده تقصیر را گردن خودم میانداختند، برای همین هیچ وقت جرات نکردم راجع به این قضیه حرف بزنم، الان دیدم که در این جنبش هیچ اسمی از زنان این قشر نبود، با اینکه میدانم هر زن عشایر حداقل یک بار مورد آزار قرار گرفته. از تابستان سال گذشته بارها با خودم کلنجار رفتم که تعریفش کنم اما ترس اجازه نمیداد، بالاخره بعد از ماهها بر این ترس غلبه کردم و در رابطه با این موضوع حرف زدم و به خودم گفتم بهتر است تا جایی که میتوانم از مشکلات زنان عشایر بگویم چراکه حتی اگر دو نفر هم از این مشکلات باخبر شوند و دیدشان نسبت به این مشکلات تغییر کند یعنی حرکت من تاثیرگذار بوده است.
«فهیمه» اما مخالف بیان روایت آزارهای جنسی پس از گذشت چند سال است. او خود قربانی سوءاستفاده جنسی در سن ۱۹ سالگی شده و اینگونه روایت میکند: یک روز گرم تابستانی با مادرم برای کاری به مرکز شهر رفتیم، در ازدحام جمعیت متوجه شدم که یک آقا دقایق طولانی پشت سر من و مادرم حرکت میکند و در مکانهایی که ازدحام بیشتر میشود خودش را به من میچسباند.
او ادامه میدهد: در آن دوران، سر پرسودایی داشتم و فکر میکردم فقط خودم باید به اصطلاح، حال این آدم را بگیرم بنابراین وقتی رفت راه افتادم دنبالش و هنگامی که قدمهایش آهستهتر شد با نوک پام به ساق پایش کوبیدم و پیش مادرم برگشتم.
فهیمه پیوستن به این جنبش را برای آن دورانی موثر میداند با جثه کوچک و دخترانه وسط یک جمعیت میروی تا حقت را بگیری اما همه آدمها میگویند به ما چه! نه چند سال بعد که در یک رابطه به هر علتی ناکام ماندی و بهترین راه انتقام، تخریب کردن همراه سابق است.